یکی از بزرگترین اهداف برنامه OEE و TPM کاهش یا حذف چیزی است که ۶ زیان بزرگ نامیده میشود؛ رایجترین علل اتلافهای بهرهوری مبتنی بر تجهیز در فرآیند تولید.
ابتدا به تعریف ۶ زیان بزرگ میپردازیم:
به خوبی ۶ اتلاف بزرگ را متوجه شوید تا دید بهتری به فاکتورهای OEE دسترسپذیری، عملکرد و کیفیت به دست آورید.
خرابی تجهیز به تمام زمانهای قابل توجهی اشاره دارد که که در آنها تجهیز برای تولید، برنامهریزی شده است اما به دلیل نوعی خرابی این کار صورت نمیگیرد. یک راه کلیتر برای تفکر درباره خرابی تجهیز این است که آن را به عنوان هرنوع توقف برنامهریزینشده یا زمان خواب در نظر بگیریم. خرابی تجهیز، یک اتلاف دسترسپذیری است.
از رایجترین دلایل برای خرابی تجهیز، میتوان به این موارد اشاره کرد: خرابی ابزارها، خرابی و تعمیرات برنامهریزینشده. از دیدگاهی گستردهتر، دیگر دلایل رایج شامل نبود اپراتور یا مواد اولیه، نرسیدن مواد اولیه از مراحل بالادستی یا وجود یک مانع بر سر راه فرآیند در مراحل پایین دستی میباشد.
برای تعیین آستانه بین یک خرابی تجهیز (اتلاف دسترسپذیری) و یک توقف کوتاه (اتلاف عملکرد) انعطاف وجود دارد. یک نکته ظریف این است که میتوانید آستانه را بر اساس روش شناسایی دلایل خود تعیین کنید. برای مثال ممکن است سیاست شما این باشد که برای زمان خوابی که بیش از ۲ دقیقه به طول بینجامد، باید دلیلی وجود داشته باشد. بنابراین به عنوان یک خرابی تجهیز در نظر گرفته میشود.
راهاندازی و تنظیم هر زمان قابل توجهی است که برای تولید برنامهریزی شده است، ولی به دلیل تغییرات یا تنظیمات تجهیز، این عمل صورت نمیگیرد. یک راه کلیتر برای درک بحث راهاندازی و تنظیم، این است که آن را به عنوان هرگونه توقف برنامهریزیشده در نظر بگیریم. راهاندازی و تنظیم یک اتلاف دسترسپذیری است.
از مثالهای رایج برای راهاندازی و تنظیمنب میتوان به راهاندازی تجهیز، تغییرات، تنظیمات کلی و تنظیم ابزارآلات اشاره کرد. با یک دید بازتر به توقفات برنامهریزیشده، به مثالهایی مثل تمیزکاری، گرمشدن دستگاه در شروع به کار آن، تعمیرات برنامهریزیشده و بازرسی کیفیت نیز میتوان اشاره کرد.
بزرگترین منبع راهاندازی و تنظیم، تغییرات (که اکثرا به عنوان آمادهسازی یا راهاندازی به آنها اشاره میشود) هستند که از طریق یک برنامه SMED میتوان آنها را شناسایی کرد.
این مفهوم زمانهایی را که تجهیز برای مدت زمان کوتاهی (معمولا به اندازه ۱ یا ۲ دقیقه) توقف میکند و از طریق دخالت اپراتور دوباره راهاندازی میشود را حساب میکند. نام دیگر این مفهوم توقفات کوچک است. اتلاف وقت و توقفات جزئی یک اتلاف عملکرد به حساب میآیند.
از جمله مثالهای رایج برای این اتلاف میتوان به اشتباهات فردی، جمعشدن مواد اولیه درون دستگاه، وجود مانع بر سر جریان تولید، تنظیمات اشتباه، جانمایی نادرست یا بسته شدن سنسورها، مسائل مربوط به طراحی تجهیز و تمیزکاریهای دورهای کوتاه اشاره کرد.
این دستهبندی معمولا شامل مواردی میشود که زیر ۵ دقیقه است و نیازی به حضور پرسنل نگهداری و تعمیرات ندارد. مشکلات معمولا شدید است (مشکل یکسان/ روزهای متفاوت)، که میتوانند باعث بیاطلاعی اپراتورها نسبت به اثرات آن شوند. اکثر سازمانها نمیتوانند به طور دقیق اتلاف وقتها و توقفات جزئی را ردیابی کنند.
سرعت کاهشیافته زمانی را محاسبه میکند که تجهیز آهستهتر از چرخه زمان ایدهآل مشغول به کار است (بالاترین سرعتی که از نظر تئوریک برای تولید یک قطعه ممکن است). نام دیگر سرعت کاهشیافته، چرخه آرام است. سرعت کاهشیافته یک اتلاف عملکرد است.
از مثالهای رایجی که میتوان برای سرعت کاهشیافته زد، میتوان به تجهیز فرسوده یا کثیف، روغنکاری ضعیف، مواد اولیه غیراستاندارد، شرایط محیطی نامناسب، اپراتور بیتجربه در کار با تجهیز، راهاندازی تجهیز یا تعطیلی آن اشاره کرد.
این دستهبندی شامل هرچیزی است که فرآیند را در زمانی که در حال کار کردن است، از فعالیت با حداکثر سرعت ممکن بازمیدارد. (A.K.A نرخ کارکرد ایدهآل یا ظرفیت اسمی).
فرآیند معیوب قطعات معیوبی که در خلال جریان معمول تولید ساخته میشود را محاسبه میکند. این مسئله شامل قطعات دورریختنی و همچنین قطعاتی است که به دوبارهکاری نیاز دارند. چرا که OEE کیفیت را از دیدگاه اولین بازده موفق اندازهگیری میکند. فرآیند معیوب یک اتلاف کیفیت است.
برای فرآیند معیوب میتوان مثالهای زیر را عنوان کرد: تنظیمات نادرست تجهیز، خطاهای دستی اپراتور یا تجهیز و رد شدن تاریخ انقضا (به طور مثال در سازمانهای دارویی) اشاره کرد.
بازده کاهشیافته، تعداد قطعات معیوبی که مابین زمان شروع کار فرآیند تا رسیدن به جریان معمول تولید میشوند را حساب میکند. این مفهوم شامل قطعات دورریختنی و همچنین قطعاتی که میتوان دوبارهکاری به روی آنها انجام داد میشود، چرا که OEE کیفیت را از دیدگاه اولین بازده موفق اندازهگیری میکند. فرآیند معیوب یک اتلاف کیفیت است.
مثالهای رایج بازده کاهشیافته، تغییرات غیرضروری ، تنظیمات نادرست در زمانی که قطعه جدیدی شروع به کار میکند، تجهیزاتی که نیاز به فرآیند گرمشدن دارند، یا تجهیزاتی که ذاتا بعد از شروع به کار، ضایعات زیادی تولید میکنند (مانند WEB PRESS).